...Loading



بسم الله

سلام.

خیلی وقته از خودم اینجا ننوشتم. توی دفترم می‌نویسم ولی نمی‌دونم چرا این مدت از همه چیزای خوب زندگیم فاصله گرفتم. این نوشتنه شاید اینطور بود که اونجا می‌تونستم با خیال راحت تری بنویسم و به هرکی که ناراحتم میکرد با خیال راحت ناسزا میدادم. گفتم ناسزا. از وقتی اومدم خوابگاه دایره لغات ناسزاهام تا دلت بخواد زیاد شده و این واقعا داره می‌ره رو مخم. وقتی همون حرف رو از زبون یکی دیگه می‌شنوم اینطوریه که چقدر زشته آدم اینطوری حرف بزنه ولی نوبت به خودم که میرسه یادم می‌ره. خلاصه که تصمیم داشتم از حالا به بعد خیلی حواسم باشه. (مامان همین الان زنگ زدو تاکید داشت یه غذای درست و حسابی درست کنم . خیلی مایل به ماکارونی نیست و خب ماکارونی هم همیشه خوشمزه ترین و آسون ترین راهه. )

به شدت درسام سنگینه این ترم و منم طبق معمول با آرامش خیال میخورم و میخوابم و فیلم میبینم. دو روز دیگه میفهمم چه بلایی سر خودم آوردم.

این مدت خودمو از شر یه سری روابط سمی آزاد کردم و باید بگم خیلی احساس بهتری دارم. قضیه نوتلا و نون بربری رو یادتونه؟(البته می‌دونم کسی یادش نیست ولی خب )اون آدمم جزو همین روابط بود. این ترم به استثنای یک مورد هنوز نشده چیزی به گریه بندازتم و این نسبت به ترم قبل یه رکورد عالیه. شخصیتم روز به روز بیشتر داره به اونی که قبلاً بودم نزدیک میشه و خب باید بگم حال روحیم خوبه خداروشکر. فقط بی برنامه بودنم گاهی عصبیم می‌کنه که باید یه فکری واسش کنم.

این روزا دارم کتاب مردی به نام اوه رو میخونم و واقعا دوسش دارم. قبل از اینکه این کتاب رو شروع کنم بطور ناگهانی متوجه شدم تمام شیش کتاب آخری که خوندم غم‌انگیز بودن و تصمیم گرفتم یه چیزی بخونم که حس خوبی بهم بده و یهویی این کتاب رو انتخاب کردم که واقعا از انتخابش خوشحالم. 

این یه تیکه از متن کتابه: هیچ وقت از اوه نپرسیده بودند که قبل از آشنایی با سونیا چطور زندگی کرده است. اما اگر کسی از او میپرسید قطعا می‌گفت که در تمام این سالها اصلا زندگی نکرده است.»

راستی جدیدا خیلی بیشتر از قبل به ستاره شناسی علاقه پیدا کردم. در جستجوی کتاب و منابع آموزشی خوبم. چیزی سراغ داشتید خوشحال میشم بهم معرفی کنید❤️

 

 

 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها